|
|
درمحضر امام ( علیه السلام) |
جمعه 87 بهمن 25 |
|
آگاهی نسبت به پیامبران |
|
|
?? آذر ???? |
روزی از روزها نامه ای برای امام محمّد جواد علیه السلام نوشتم و سؤال کردم : حضرت ذوالکفل علیه السلام - که پیامبر الهی است - نامش چه می باشد؟ و آیا او از پیغمبران مرسل بوده است؟
سه نوع استدلال بر اثبات امامت در نوجوانیمرحوم کلینی ، و عیّاشی و دیگر بزرگان آورده اند: مدّتی پس از آن که حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام به شهادت رسید، شخصی به نام علیّ بن حسّان نزد امام محمّد جواد علیه السلام حضور یافت و عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! مردم نسبت به مقام و موقعیّت شما که در عُنفوان جوانی امام و حجّت خدا بر آن ها می باشی ، مشکوک هستند و ایجاد شبهه می کنند؟! حضرت جوادالائمّه علیه السلام لب به سخن گشود و اظهار داشت : چرا مردم چنین مطالبی را بر علیه من ایراد می کنند؟ و سپس افزود: خداوند متعال بر حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله این آیه شریفه قرآن را فرستاد: قل هذه سبیلی اءدعوا إ لی اللّه علی بصیرة اءنا و من اتّبعنی 1. یعنی ؛ بگو: ای پیامبر! این روش من است که مردم را به سوی خدای یکتا دعوت می کنم با هر که از من تبعیّت و پیروی کند. بعد از آن ، امام جواد علیه السلام فرمود: به خدا قسم ، کسی غیر از علیّ بن ابی طالب از پیغمبر خدا صلوات اللّه علیهما تبعیّت نکرد؛ و در آن زمان 9 سال داشت و من نیز اکنون 9 ساله هستم .2 همچنین مرحوم کلینی و برخی دیگر از بزرگان آورده اند: شخصی خدمت امام محمّد جواد علیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! عدّه ای از مردم نسبت به موقعیّت شما ایجاد شبهه می کنند؟! امام جواد علیه السلام در پاسخ چنین فرمود: خداوند متعال به حضرت داوود علیه السلام وحی فرستاد که فرزندش ، سلیمان را خلیفه و وصیّ خود قرار دهد، با این که سلیمان کودکی خردسال بود و گوسفندچرانی می کرد. و این موضوع را برخی از علماء و بزرگان بنی اسرائیل نپذیرفتند و در اءذهان مردم شکّ و شُبهه ایجاد کردند. به همین جهت ، خداوند سبحان به حضرت داوود علیه السلام وحی فرستاد که عصا و چوب دستی اعتراض کنندگان و از سلیمان هم بگیر و هر کدام را با علامتی مشخّص کن که از چه کسی است ؛ و سپس آن ها را شبان گاه در جائی پنهان نما. فردای آن روز به همراه صاحبان آن ها بروید و چوب دستی ها را بردارید، با توجّه به این نکته ، که چوب دستی هرکس سبز شده باشد همان شخص ، جانشین و خلیفه و حجّت بر حقّ خدا خواهد بود. و همگی این پیشنهاد را پذیرفتند؛ و چون به مرحله اجراء در آوردند، عصای سلیمان سبز و دارای برگ و ثمر شد. پس از آن ، همه افراد قبول کردند و پذیرفتند که او حجّت و پیامبر خدا می باشد.3 همچنین علیّ بن أ سباط حکایت کند: روزی به همراه حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام از شهر کوفه خارج شدیم و حضرت سوار الاغ بود. در مسیر راه به گلّه گوسفندی برخوردیم که گوسفندی از آن گلّه عقب مانده بود و سر و صدا می کرد. امام علیه السلام توقّف نمود و سپس به من دستور داد که چوپان را نزد حضرتش احضار نمایم ، پس من رفتم و چوپان را خبر دادم ؛ و او نیز آمد. هنگامی که چوپان نزد حضرت وارد شد، امام علیه السلام به او فرمود: این گوسفند مادّه از تو گلایه و شکایت دارد؛ و مدّعی است که تو تمام شیر آن را می دوشی ، به طوری که وقتی نزد صاحبش بازمی گردد، شیری در پستانش نیست . و می گوید: چنانچه از ظلمی که نسبت به آن انجام می دهی ، دست برنداری و به خیانت خود ادامه بدهی ، از خدا می خواهم تا عمر تو را کوتاه گرداند. چوپان اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! من شهادت بر یگانگی خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می دهم ؛ و این که تو وصیّ و جانشین او هستی . و سپس افزود: خواهشمندم بفرما علم و معرفت نسبت به سخن این برّه را از کجا و چگونه فرا گرفته ای ؟ حضرت فرمود: ما - اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام - خزینه داران علوم و غیب ها و نیز حکمت های الهی هستیم ، همچنین جانشینان پیامبران و وارثان آن ها می باشیم ؛ و خداوند متعال ما را بر دیگر بندگانش گرامی و مورد توجّه خاصّ قرار داده است ، او از فضل و کرمش همه علوم را به ما آموخته است .4
آگاهی نسبت به پیامبران مرحوم قطب الدّین راوندی رضوان اللّه علیه از حضرت عبدالعظیم حسنی سلام اللّه علیه حکایت کند: روزی از روزها نامه ای برای امام محمّد جواد علیه السلام نوشتم و سؤ ال کردم : حضرت ذوالکفل علیه السلام - که پیامبر الهی است - نامش چه می باشد؟ و آیا او از پیغمبران مرسل بوده است ؟ امام علیه السلام در جواب نامه ، چنین مرقوم فرمود: خداوند متعال صد و بیست و چهار هزار پیغمبر برای ارشاد و هدایت بندگانش فرستاده است ، که سیصد و سیزده نفر از آن ها پیامبران مرسل بودند. و حضرت ذوالکفل علیه السلام نیز یکی از پیامبران مرسل الهی بود، که بعد از حضرت سلیمان علیه السلام مبعوث شد و همانند حضرت داوود علیه السلام بدون بیّنه و برهان در بین مردم قضاوت و حکم فرمائی می کرد و هیچ گاه غضبناک نمی گشت مگر آن که در جهت رضای خداوند سبحان بوده باشد. سپس امام جواد علیه السلام در پایان نامه مرقوم فرمود: نام حضرت ذوالکفل علیه السلام ، ((عویدیا)) بوده است ، و او همان پیامبری است که نامش در ضمن آیه ای از آیات شریفه قرآن مطرح گردیده است : وَاذْکُرْ إ سْماعیلَ وَالْیَسَعَ وَ ذَالْکِفْلِ وَ کُلُّ مِنَ الاْ خْیارِ .5 یعنی ؛ به یاد آور ای پیامبر! پیامبرانی را همچون حضرت اسماعیل ، یسع و ذوالکفل را، که هر یک از آن ها از خوبان و برگزیدگان می باشند.6
خیالی که عوضم کرد من شیعه نبودم. وقتی که به بغداد رفتم روزی در بغداد دیدم که مردم در جنب و جوشند، میدوند و بعضی به بالای بلندیها میروند و بعضی ایستادهاند.
پرسیدم: چه خبر است؟
گفتند: ابن الرضا، ابن الرضا، یعنی امام جواد الأئمه فرزند امام رضا علیهما السلام میآید.
دیدم که آن حضرت پدیدار شد، در حالیکه سوار بر چهارپایی بود.
من با خود گفتم: خداوند امامیه را از رحمت خود دور بدارد چون اعتقاد دارند خداوند اطاعت این جوان را واجب نموده است.
تا این خیال در دل من گذشت، حضرت رو به من نمود و فرمود:
«ای قاسم بن عبدالرحمن! قوم ثمود گفتند: آیا ما از بشری از همانند خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود!» (قمر/24)
دوباره در دل خویش گفتم: او ساحر است.
دیگر بار رو به من کرد و فرمود:
« آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است!» (قمر/25) من فکرمی کردم که چون امام نهم بشری همانند سایر مردم است، پس نمیتواند حجت الهی باشد و اطاعت او لازم نیست. امام نهم با قرائت این آیات شریفه علاوه بر آنکه مرا متوجه ساختند که اندیشه من، همانند اندیشه قوم ثمود در خصوص صالح نبی است و پاسخ مطلب مطرح گشته در درون ذهن من را نیز دادند. (1)
پی نوشت: 1-سوره یوسف : آیه 108. 2-اصول کافی : ج 1، ص 384، ح 8، تفسیر عیّاشی : ج 2، ص 200، ح 100، بحارالا نوار: ج 25، ص 101، ح 2. 3-اصول کافی : ج 1، ص 383، ح 3، نورالثّقلین : ج 4، ص 75، ح 12، حلیة الا برار: ج 4، ص 545، ح 5. 4-الثّاقب فی المناقب : ص 522، ح 455، مدینة المعاجز: ج 7، ص 396، ح 2404. 5-سوره ص : آیه 48. 6-قصص الا نبیاء: ص 213، ح 277، مجمع البیان : ج 4، ص 59، س 34. 7- قرآن کریم در آیه اول، گفتار قوم ثمود در تکذیب حضرت صالح را ذکر مینماید که میگفتند چون صالح از ماست ما از او پیروی نمینماییم و سپس در آیه بعد، نزول وحی بر صالح را منکر شدند و او را انسانی هوس باز دانستند. سپس قرآن مجید آنان را به خاطر تکذیب فرستاده الهی، مورد نکوهش قرار میدهد.
منبع: ماهنامه موعود/ 8 آذر 1387
|
|
|
نظر بدهید
|
|
|
|
|
|
|